[عنوان ندارد]
خيلي خستهام. ديروز مستقيم از سركار رفتم دكتر رژيم. كاهش سايزم خيلي چشمگيرتر از كاهش وزنم بوده. دكتر گفت با توجه به اين كاهش سايزت، تو دو هفته آينده وزنت هم خيلي پايين مياد. براي همين يه سري داروهاي تقويتي ديگه بهم داد كه پوستم چروك نشه. كارتشو بهم داده بود منم بعد دكتر رفتم تمام خريداري خونه رو انجام دادم. يه سري چيزا هم واسه مامان خريدم و آنيتا رو برداشتم و اومدم خونه. ساعت 7 بود كه رسيديم خونه درگير شستن ميوهها و خرد كردن گوشت و مرغ و پختن شام و ... شدم و تا ساعت 10 حتي يك لحظه هم نتونستم بشينم. اين وسطا آنيتا هم مدام در حال ريخت و پاش بود ساعت 11 آنيتا رو خوابوندم و خودم هم پيشش خوابم برد. تو خواب و بيداري صداي زنگ موبايلمو شنيدم ت...
نویسنده :
شهره
8:58